::  به نام خدا  ::              به پایگاه اینترنتی آموزشگاه زبان های خارجی مهر ایران ( واحد مرکزی کرمان )    خوش آمدید. 
 
ما اولین نیستیم ولی برآنیم که بهترین باشیم  
ورود ثبت

ورود به سایت

نام کاربری
رمز عبور *
مرا بیاد اور

ایجاد حساب کاربری

کادرهایی که ستاره دارد (*) باید تکمیل شوند.
نام
نام کاربری
رمز عبور *
تایید رمز عبور *
ایمیل *
تایید ایمیل *

اصطلاحات انگلیسی، آموزشگاه زبان مهر ایران، کرمان

  • اصطلاحات سری دوم

    افزودن عکس

    آموزشگاه زبان های خارجی مهر ایران واحد کرمان (مرکزی)

    اصطلاحات

    *****

    او مهربان/ نامهربان است.

    He’s kind/ unkind

    ******

    او متواضع/ متکبر است.

    He’s down- to-earth (humble)/arrogant

    ******

    او عاقل/ ابله است.

    He’s wise/ a fool (foolish)

    *****

    او قاطع/ بی اراده است.

    He’s decisive/ indecisive

    *****

    او روشنفکر/امّل است.

    He’s intellectual/ fanatic

    ******

    او مسئول/ غیر مسئول است.

    He’s responsible/irresponsible

    ******

    او خلاق/ فاقد خلاقیت است.

    He’s creative/unimaginative

    ******

    او خود خواه نیست/ خود خواه است.

    He’s unselfish/ selfish

    ******

    او آزاد اندیش/ کوته فکر است.

    He’s broad-minded/ narrow- minded

    ******

    او با سلیقه/ شلخته است.

    He’s tidy(neat)/ messy(untidy)

    ******

    او حس همکاری دارد/ حس همکاری ندارد.

    He’s cooperative/uncooperative

    ******

    او با ملاحظه/ بی ملاحظه است.

    He’s considerate/inconsiderate

    ******

    او قابل انعطاف/ لجباز است.

    He’s flexible/stubborn

    ******

    او یک آقای به تمام معنی است.

    He’s a real gentleman

    .

    ******

    Alive and kicking

    سرو مرو گنده، سالم و سر حال، چاق و چله

    ؟Lynn, how is your uncle

    .He's alive and kicking

    لین، عموت چطوره؟

    سرو مرو گنده ست

    ******

    Owe money right and left

    به عالم و آدم بدهكار است.

    *******

    point taken

    قبول، حق با توست

    Ok, John , point taken

    ******

    وقتی کسی به حرفت گوش نمیده و میخوای بگی که حواستو جمع کن میگی

    Fix your attention

    حواستو جمع کن

    ******

    cup of tea

    محبوب‌، سوگلى‌، دلپسند، پسند، (كار يا چيز) دلخواه‌

    swimming is not his cup of tea

    شنا را دوست‌ ندارد، اهل‌ شنا نيست‌.‏

    writing is my cup of tea

    نگارش‌ كار دلخواه‌ من‌ است‌.‏

    ******

    Marriage contract

    عقدنامه

    ******

    that's just a guts feeling

    این فقط یک احساس درونیه

    ******

    Look round well first

    اول جوانب را بسنج

    ******

    A burnt child dreads the fire

    مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد

    ******

    Bread and point

    کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره

    ******

    To shake like a leaf

    مثل بید لرزیدن

    ******

    مُردن و زنده شدن / شرایط سختی را گذراندن

    go to hell and back / been through hell and back

    مثال:

    I've been to hell and back over this court case

    در این پرونده(قضایی/ دادگاه) مُردم و زنده شدم

    مثل رفتن به جهنم و برگشتن بود

    I went to hell and back

    مردم و زنده شدم،

    مثل رفتن به جهنم و برگشتن بود

    آموزشگاه زبان های خارجی مهر ایران - واحد آموزش

    ****************************************

  • ضرب المثل جدید

    3

    سلام